مرکز عشق

مرکزعشق

مرکز عشق

مرکزعشق

بوسه ....

بوسه راه خانه تو تا من است
بوسه رقص روح در جشن تن است

بوسه نقب عطر در شبهاى ماست
بوسه شهد عشق بر لبهاى ماست

بوسه سهم آدم از عصیانگریست
بوسه تنها ارث حوا از پریست

بوسه عاشق را تسلى مى‏دهد
بوسه عارف را تجلى مى‏دهد

وقت بوسیدن بدن رم مى‏کند
جسم ما جان را مجسم مى‏کند

بوسه تشییع تمام واژه‏هاست
بوسه بعد از اختتام واژه‏هاست

هر چقدر از بوسه واگویم کم است
بوسه فرق جانور با آدم است

بوسه گاهى گریه باران مى‏شود
مثل اندوه بهاران مى‏شود

بوسه کودک بهار مادر است
بوسه مادر گلى خواب آور است

خلوتی....

باش تا موسم گل با تو به گلزار شوم
فصل دیدار شود، قاصدِ دیدار شوم
از سکوتِ دلِ محتاطِ من آزرده مباش
خلوتی نیست که گوینده اسرار شوم
من به پایانِ غم واُوج سلامت برسم
آن زمانی که به درمانِ تو بیمار شوم
ماه چشمان تو چون روشنیِ خواب شود
بر من از خوابِ تو سخت است که بیدار شوم
میوۀ عشقِ تو سنگین شده بر شاخۀ دل
مرگِ من باد اگر بی تو سبکبار شوم
زیرِ باران مصائب که ببارد دائم
چترِ گیسویِ تو را از تو خریدار شوم
عطرِ لبخندِ تو را گر به کف آرم روزی
دست شویم ز سرایندگی ، عطار شوم
طاقِ ابروی تو کو؟ چوبۀ این دار کجاست؟
تا که در سایۀ مژگانِ تو بر دار شوم
عشق، دریا و تو طوفان و من ام چون کشتی
می روم تا که به خشمِ تو گرفتار شوم
آرزویم همه این بود و همین است هنوز
که تو را یار ببینم... که تو را یار شوم

آخه مگه فرشته هم رسم شکستن بلده؟

آخه مگه فرشته هم رسم شکستن بلده؟                آدم  میتونه بد باشه مگه  فرشته  هم بده؟

میگن دستای ناز تو مهمون دستای دیگس           یه شب تو دستای منه فردا ولی جای دیگس

میگن تو راس نگفتی که تا آخرش مال منی          چشمای آبی  رنگ تو  دنبال چشمای دیگس

تو طول  راهت  نکنه  قلبتو   دادی به کسی          اون کیه که به جای من شبا براش دلواپسی

تو  اهل  اون  بالاهایی  اون  آسمونای بلند           گفتی فقط  بین همه با من یکی هم  نفسی

دلم داره بهم میگه نگاش مث گذشته نیس             نه اون کسی که خودشو برای تو میکشته نیس

قصه ی عشقم اولا قصه ی یه  فرشته بود            همون دل منو شکست حالادیگه فرشته نیس

فرشته دل نمی شکنه اهل بهشته با وفاس             خیانت و شکستنم  فقط  مال ما   آدماس